1. شنونده صبوری باشید. وقتی کسی که ما دوستش داریم رنج میکشد، اغلب میخواهیم زود دست به کار شویم و همه چیز را روبهراه کنیم. اما گاهی تنها لازم است به حرف همسرتان گوش کنید بدون اینکه چیزی بگویید یا دست به کاری بزنید. مدت زمانی را که با نگرانی و حمایت خود صرف شنیدن سخنان او میکنید، هدیه ارزشمندی است و خیلی بیشتر از یک هدیه مادی یا کمک مالی ارزش دارد.
2. بیقید و شرط دوست بدارید. گاهی اوقات ممکن است همسرتان به خاطر ضعف یا اشتباهی که مرتکب شده حال خوشی نداشته باشد. ممکن است وسوسه شوید به جای حفظ خونسردی و یادآوری عشق و تعهد خود٬ او را به باد انتقاد بگیرید. آدمهایی که دوست داشته نمیشوند، بیشتر از دیگران به عشق نیاز دارند. اشکالی ندارد اگر آزرده خاطر، عصبانی، مایوس یا سردرگم شوید اما بگذارید همسرتان بداند که میخواهید او را ببخشید و به زندگی مشترکتان ادامه دهید.
3. بگذارید همسرتان خودش را خالی کند. کسانی که از چیزی ناراحت هستند معمولا خیلی حساب شده حرف نمیزنند. در واقع آنها ممکن است حرفهایی را بزنند که بهتر است ناگفته باقی بمانند. بعد از مدتی پشیمان میشوند و عذرخواهی میکنند. اما در حال حاضر سعی کنید حال همسرتان را درک کنید و بگذارید احساسات خود را تخلیه کند. البته اگر حرفهای او ناشایست و اهانتآمیز، غیراخلاقی یا تهدیدآمیز است، نباید مقابله به مثل کنید. در چنین شرایطی او را تشویق کنید با تمرکز بر راهحلهای ممکن و دیدن نیمه پر لیوان، احساسات خود را در مسیر مثبت هدایت کند.
4. به او زمان بدهید. بیشتر ما در مواجهه با رویدادهای منفی شتابزده عمل کرده و کار را تمام میکنیم. وقتی همسر شما فکر و احساس بدی دارد و مخصوصا زمانی که نمیتوانید طرز فکر او را عوض کنید، ممکن است بیحوصله و سنگدل شوید. اما همه آدمها برای خوب شدن به زمان نیاز دارند که این مدت زمان برای بعضیها بیشتر از دیگران است. هر بار که مشکلی پیش میآید، مودبانه فقط گوش کنید و بعد موضوع صحبت را عوض کنید. اگر همسرتان همچنان راه خودش را میرود و غر میزند، ممکن است شما هم با او درگیر شوید، در حالی که باید آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید تا زمانی که وقتش برسد که اقدامی صورت دهید.
5. در صورت لزوم کمک بخواهید. اگر همسرتان علايم افسردگی شدید – مانند بیاشتهایی، خوابآلودگی، خستگی، گوشهنشینی، بیقراری یا لذت نبردن از چیزهایی که قبلا او را خوشحال میکرده است – را نشان میدهد، باید او را نزد پزشک ببرید. یک مشاور یا پزشک میتواند توصیههای آرامبخشی برای گذر از این دوران سخت داشته باشد. به علاوه، مشکلاتی مانند ناهنجاریهای غده تیروئید یا سایر بیماریها نیز میتوانند عوارض روحی و روانی گوناگونی داشته باشند و همسر شما احتمالا برای غلبه بر آنها باید تحت نظر پزشک باشد.
همچنین خود شما نیز ممکن است احساس کنید به کمی حمایت نیاز دارید. در پیوستن به یک گروه یا درددل کردن با یک دوست تردید نکنید. اگر خودتان از نظر روحی به هم ریخته باشید نمی توانید به همسرتان کمک کنید. زندگی مشترک یعنی در تمام لحظات خوب و بد در کنار هم باشید. در لحظات درماندگی ایستادگی کنید و وقتی همسرتان به شما نیاز دارد در کنار او باشید. شاید روزی شما هم در چنین موقعیتی قرار بگیرید.
منبع: essortment.com
نظرات شما عزیزان: